مگر آدم کشی پاداش یا تشویــــــــــــق می خواهد؟
دو چشمت قاتل است و این مگر تحقیق می خواهد؟
چنان غرقِ مرکب کرده ای چشـــــــــــم سیاهت را
دل هر خوشنویسی مشقِ نستعلیـــــــــق می خواهد
تو محکومی ولی افسوس مــــــا زندانی ات هستیم
تو آدم کشته ای حُکمت مگر تصدیــــــق میخواهد؟
دلم می سوزد از رسمـت ، که هرکـس را نبوسیدی
پس از تو بوسه را دیـگر ، فقط از تیـغ می خواهد
کم آوردم هوایـــت را ، دلم زخمیست ، مدتـــهاست
هوای بستــــــــه ی آماده ی تزریق میخــــــــواهد
سلام
زیبا بود. از شعرهای مختلف شما معلومه که با علوم انسانی از قبیل منطق و عربی و .. آشنایید.
ضمنا با اجازه لینکتون کردم در وبلاگم.
شعرهاتون واقعا زیبا هستند. هیچ کم از بسیاری از شعرهایی که به صورت کتاب منتشر شدن ندارن، بلکه از بسیاری بسیاریشون هم بالاترند.
سلام قربان ، نظرِ لطفِ شماست .
امیدوارم غزلهام اونقدر قوی بشن که لیاقت انتشار داشته باشند.
زنده باشید
سلام . مثل همیشه شعراتون عالی و خوب هستن. انشاالله یه روزی تو کتابفروشی ها ببینیمشون.
سلام
به روز نمی فرمائید؟ ما تشنه شعر تازه ایم
سلام دوست
خیلی وقت است چیزی ننوشتم . اگر شعری باشد حتما تقدیم میکنم
بسیار زیبا بود و دل نشین
موفق باشی انسیه جان
زنده باشید دوست گرامی
سلام استاد
اشعارتان بسیار زیباست
و بخاطر تو............................
مینوازم, شاید از شرم
صدای سازم
پاره ای از جانم
به خود آید و تو را
ناله کند.
* سید مرتضی حسینی *