-
تا ابد "شب بخیر،فرمانده"
شنبه 5 تیرماه سال 1395 10:42
غرقِ خمیازه بود تابستان دهنِ درّه بازتر میشد شب که از نیمه اش گذر میکرد مادرى داشت بى پسر میشد ... ابرهاىِ سیاه ، صف بستند تیر بود،آسمان هوایى شد تیر بارید،چشمها تر بود واى آن شب چه کربلایى شد ... باز هم اتفاق گل مى کاشت پیش از این،دره لاله زار نبود ماه غم خورد و زود لاغر شد هیچ شمعى سرِ مزار نبود ... مثلِ کوه ایستاده...
-
تک بیت دهم
جمعه 24 اردیبهشتماه سال 1395 13:40
همیشه مدعیان عشق را بسی ارزان- فروختند و گران داشتند با ما سر
-
تک بیت نهم
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1395 19:40
چه دلخوشند جماعت...مگر نمیدانند بهار شوخىِ تلخى است در غیابِ شما بهار مبارک
-
تک بیت هشتم
شنبه 15 اسفندماه سال 1394 21:31
تو حال خوب مرا بعد خواب میفهمى شبى اگر که بیایى خودت به خوابِ خودت
-
تک بیت هفتم-یلدائیه
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1394 23:20
هر شب کنارِ او به خوشی زود میگذشت تا زنده بود...من شبِ یلـــــــدا نداشتم
-
تک بیت ششم
شنبه 21 آذرماه سال 1394 22:54
حرفی نداشتم بزنم...خواستـــم فقط خاطرنشان کنم که تو در خاطری هنوز
-
تک بیت پنجم
چهارشنبه 18 آذرماه سال 1394 23:15
خفته به آغوش که ای این شبِ منحوس؟ کز غمِ این واقعه من خفته به گـــــــورم...
-
چرا...
دوشنبه 6 مهرماه سال 1394 12:47
رفتی چنین و فتنه برانگیختــــی چرا؟ من را به دارِ دوری ات آویختـــی چرا؟ خلقی به خلقِ یک غزلِ تازه منتظر... این بار آبروی مــــــرا ریختـــــی چرا؟
-
تک بیت چهارم
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1394 19:37
کاش قدرت داشتــم بی اعتنا باشم کمی تو بگویی دوستت دارم...بگویم بگذریم پ.ن:این بیت را پیش تر در گوگل پلاس منتشر کردم ، افسوس که دستخوش بی مهری شد و با نام شاعران دیگر و یا بدون نام نشر داده شد،بر آن شدم که اینجا بنویسمش...
-
تک بیت سوم
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1394 18:24
دی ماه با تو حال و هــــوای بهـــــــــار داشت شهریوری که بی تو به سر میشود دی است پ.ن : اگر تجربه کرده باشید میدانید...
-
تک بیت دوم
یکشنبه 14 تیرماه سال 1394 17:51
نفرین به من اگر به شبِ سرنوشت خویش قدرِ تو را ندانـــــــــم و قــــرآن به ســـر بَرَم
-
تک بیت یکم
پنجشنبه 28 خردادماه سال 1394 17:18
هر یک به کار خویش اساتید خبره ایم او فخر می فروشـــــد و من ناز میخرم
-
باید چکار کرد؟؟؟....
دوشنبه 13 بهمنماه سال 1393 08:42
از دستِ چشمهای تــــو باید چـکار کرد؟ بایـــــد شکار بود،نبایـــــد شکار کـــــرد باید به آن خدا که تو را خلق کرده است روزی هـــزار بار فقط افتـخــــار کـــرد ایمــــانِ زاهـــــدانِ خداترسِ شهــــر را چشمت به یک اشاره چه بی اعتبار کرد باید که صادقانه تو را سمتِ خـود کشید؟ یا حقه های تازه تـــــری را سوار کرد؟ گفتی...
-
شهر زلزله خیز....
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1392 22:33
غزل بهانه ی خوبی است ، فرصتی ناچیـــــز برای من که از انبوه غم شدم لبریـــــــــــــــز ملال نیست به جز دوری ات گلـــــــــــــم اما چقدر زندگی ام بی تو شد ملال انــــــــــــگیز چه لرزه های مهیبی به جان مـــــــــــن افتـاد دوباره زلزله افتــــــاد دوره در تبریـــــــــــز چهار شــــــــــانه گرفتنــــــــد زیر...
-
تک بیتی
سهشنبه 6 فروردینماه سال 1392 13:32
چندتا تک بیتی دارم ، نمیدونم آیا میتونن یه روزی غزل بشن و از تنهایی در بیان ! ........ گفتی : "بخدا آخـــــــــر اسفنــــد می آیم" سی روزه شد اسفند که شابید تو بیایی ........ تو تا برخاستی دیدم که اسرافیل نجوا کرد : "قیامت زودتر از آنچه میگفتنــــــد برپا شد " ........ عکست...حواسم پرتِ این سه در...
-
این ناز ، کشیدن دارد....
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1391 01:33
ناز تا میکنــــــــــــــی این ناز کشیدن دارد سرزنش می شنــــــــــوم ، باز کشیدن دارد تارِ مـوهایِ تو هر وقت کــــــه بیرون باشد دستِ مضراب بر این ســـــــاز کشیدن دارد تنِ سوزانِ تو خورشیدِ ســـــرِ ظهرِ جنوب گرمیِ جاده ی اهواز کشیـــــــــــــدن دارد چشمهایت پر راز است نهفتـــــــــن تا کی؟ بار سنگینیِ...
-
مگر آدم کشی پاداش یا تشویق می خواهد؟....
شنبه 13 آبانماه سال 1391 20:03
مگر آدم کشی پاداش یا تشویــــــــــــق می خواهد؟ دو چشمت قاتل است و این مگر تحقیق می خواهد؟ چنان غرقِ مرکب کرده ای چشـــــــــــم سیاهت را دل هر خوشنویسی مشقِ نستعلیـــــــــق می خواهد تو محکومی ولی افسوس مــــــا زندانی ات هستیم تو آدم کشته ای حُکمت مگر تصدیــــــق میخواهد؟ دلم می سوزد از رسمـت ، که هرکـس را نبوسیدی...
-
سبک شناسی
شنبه 6 آبانماه سال 1391 23:14
لب شیـــریــــــــــنِ تو آنــــــــقدر نباتش خوب است که چنین سبکِ خراسان به لبت مدـیون است سبک هندی چه کنــــد تاجِ دو ابـــــرویت را که از این تاج ، محل های زیادی خون است
-
اهلی کردن یعنی چه...
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1391 13:57
وحشی شدنش قضیـه را مشکل کرد آرام نشست ، یک کمی دل دل کرد تا باد نشست لایِ مـــــــــوهایِ پسر اهلی شد و روباه شـدن را ول کرد
-
گوشه ی شکسته
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 15:26
شیشه ها هم دلشان لک زده از دوریِ تو روزگاری تو فقط بودی و من حـــــــــوریِ تو نیستی حیف ولی باز هنـــــــوزم که هنوز سینِ من می زند از سینه ی سنتوریِ تو در و دیوار که سهل است بیـــــا خوب ببین بیقرار است در این باغچه شیپـــــــوریِ تو لحظه ی رفتنتان هــــم که خدا شاهد بود بوی گُـل پخش شــــــــد از پیکرِ کافوریِ تو...
-
عزیز...
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 00:54
سقوط کرده ام از چشمتـــان دوباره عزیز نفس دو مرتبه افتاده بر شمــــــــاره عزیز از آسمانِ شما هی ستـــــــاره می بارد کجا شبِ من و آخر کجا ستــــــاره عزیز؟ تمامِ آنچه برایت نوشته بــــــــــــودم شد هــــــــــزار دفترِ صــــد برگِ پاره پاره عزیز مرا بکُش چه نیازی به حکمِ قرآن است؟ به کارِ خیــــــر نباید که...